پارت بیست و پنجم

زمان ارسال : ۱۲۴ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 6 دقیقه


گفت و خودش را محکم در آغوشم رها کرد. تنه‌ام را سفت چسبیده بود. انگار قرار بود اینگونه جلوی فرار کردنم را بگیرد.

-میشه اگه خوب شدی بازم بهمون سر بزنی؟

تنه جدا کردم و سوز خواسته‌اش را به جان خریدم.

-مگه میشه یادم برید! خو ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.